طلوع خورشید مهربانی در دل‌های بندرعباس

ذخیره تصویر


در ادامه سفر کاروان زیر سایه خورشید به استان هرمزگان، شهر بندرعباس بار دیگر میزبان کاروانی شد که نه فقط پرچمی سبز از جنس حرم، که پیامی روشن از امید، شفقت و حضور را با خود به همراه داشت. کاروان «زیر سایه خورشید»، با خدام بارگاه امام رضا (ع) و پرچم متبرک آستان قدس رضوی، دل‌های مردمان این دیار جنوبی را روشن کرد و اشک شوق را بر چشمان بسیاری نشاند.


به گزارش هرمزگان گویا، در نخستین ایستگاه این حضور نورانی، کاروان به بیمارستان شریعتی بندرعباس رفت؛ جایی که رنج و انتظار در لابه‌لای اتاق‌ها موج می‌زند. حضور پرچم متبرک بارگاه رضوی، امید را به دل بیماران و خانواده‌هایشان تزریق کرد. صدای صلوات و چشمان اشکبار، گویای آن بود که لحظه‌ای متفاوت در حال رقم خوردن است. زن و مرد، کودک و کهنسال، حتی پرستاران و پزشکان، برای دقایقی، از رنج و روزمرگی فاصله گرفتند و دل‌ به یاد مشهدالرضا سپردند.

گام بعدی این سفر معنوی، مسجد سیدالشهدا (ع) در محله کوی ملت بود. جشن مردمی با حضور خانواده‌ها، کودکان و سالمندان، با شور و شعف خاصی برپا بود. پرچم حرم که وارد شد، سکوتی از جنس احترام، سراسر فضا را فرا گرفت. لحظه‌ای بعد، صدای مداحی و زمزمه «یا ضامن آهو» در فضا پیچید. همه، انگار دلشان در صحن گوهرشاد می‌تپید. فضای مسجد به یک بارگاه کوچک بدل شده بود؛ جایی برای گریه، دعا و لبخند.

اما شاید خاص‌ترین بخش این شب، مراسمی بود که در شهرک توحید، مسجد امام جعفر صادق (ع)، رقم خورد؛ جایی که یک زوج جوان، پیوندی از جنس عشق و ایمان بستند. خطبه عقد، نه تنها بر زبان یک روحانی خدام، که بر قلب حاضران جاری شد. اشک شادی در چشم مادر عروس حلقه زد و پدر داماد، بی‌کلام، فقط با بالا بردن دستانش دعا کرد. ازدواج زیر سایه پرچم حرم، حس عجیبی داشت؛ گویی خود امام، شاهد این پیمان بود.

این حضور، تنها یک مراسم نبود. کاروان «زیر سایه خورشید»، حامل بارقه‌ای از معنویت و امید بود. مردمان بندرعباس با چشمانی اشکبار، دل‌هایی تپنده و زبان‌هایی در ذکر، میزبان کاروانی بودند که بوی حرم داشت. آن‌ها گفتند و گفتند، از آرزوهای گره‌خورده به ضریح، از دلتنگی زیارت و از احساس باورنکردنی لحظه‌ای که پرچم متبرک حرم را لمس کردند. یکی گفت: "امشب، انگار خودم در حرم بودم" و دیگری اشک‌ریزان زمزمه کرد: "ای کاش تا همیشه، این سایه بالای سر ما بماند."

بندرعباس در آن شب، تنها یک شهر نبود؛ حریمی بود کوچک، با دل‌هایی بزرگ. دل‌هایی که چشم‌ به راه شفاعت بودند و با پرچم سبز رضوی، اندکی آرام گرفتند.




مطالب مرتبط